پنج شنبه 11 اردیبهشت 1404
(1 / 5 / 2025)
بازدید امروز :0 مرتبهبازدید دیروز :0 مرتبهبازدید کل :2158786 مرتبهآی پی شما :3.15.7.20سیستم عامل شما :Unknownمرور گر شما :Mozilla
بیمارستان تامین اجتماعی شهریار43 67 65.22 021 »« بیمارستان امام سجاد(ع) شهریار 5- 43 60 65.22 021
لطفا چند لحظه صبر نمایید.در حال انجام عملیات
امکان ارسال ديدگاه شما در اين باره، در قالب ارسال نظر در انتهاي همين صفحه قرار دارد. صاحبان وب سايت ها و فعالان اينترنتي مي توانند با ايجاد صفحه شخصي از امکان ارسال محتوا: مقالات, لينک, آگهي و...برخوردار شوند. امکانات و خدمات ما را مقايسه کنيد!
فرماسيون 4-4-2 از آن جهت اهميت دارد كه متداولترين آرايش تيمي در فوتبال امروز است و انعطافپذيري آن براي انجام تغييرات فراوان و ايجاد تركيبهاي جديد و بديع، محبوبيت آن را به شدت افزايش داده است. تركيب دفاعي سيستم 4-4-2 معمولا خطي است. البته تغيير مهارتهاي مدافعان در حال حاضر مرهون نظريات آريگو ساچي در آ. ث. ميلان 1989 و 1990 بود كه دفاع زنجيرهاي را ابداع كرد. علاوه بر اين، تواناييهاي فرانكو بارهسي كه توانايي پوششي فراواني در كار دفاعي داشت، موجب شد تا دفاع ميلان در آن دوره بسيار مستحكم باشد. تيم ملي فرانسه در جام جهاني 1998 به مقام قهرماني دست يافت و اين مقام را بيش از آن كه مديون خط حمله بسيار ضعيف خود باشد، مرهون بازي هماهنگ خط دفاعي و هافبك خود بود كه به سختي گل ميخوردند. در آن دوره ماسل دزايي نقشي مشابه بارهسي در ميلان داشت؛ يعني علاوه بر آن كه وظايف دفاعي مدافعان را داشت، كار پوشش را انجام ميداد و همين موضوع باعث شد تا فرانسه يكي از بهترين خطوط دفاعي را داشته باشد و با كمترين گل خورده مقام قهرماني را بدست آورد. جالب اينجاست كه ايتالياي 1990 هم تا نيمه نهايي گل نخورد و بدين ترتيب نظام دفاعي 4-4-2 غيرخطي – متشكل از يك دفاع يارگير و يك دفاع پوششي – موفقيت زيادي داشته و امتحان خود را پس داده است. با توجه به اين كه يحيي گلمحمدي خصوصيات دفاعي زيادي دارد، دفاع ايران هم تا حدي به اين سيستم نزديك ميشود. در مقابل تركيب غيرخطي چهار دفاعه ميتوان تركيب خطي آن را هم اضافه كرد. در اين تركيب دو دفاع مياني بر روي يك خط قرار ميگيرند. هر دو در اصطلاح مدافعان يارگيري هستند كه با بازيكنان حريف يارگيري ميكنند. البته بايد اضافه كرد كه پس از جام جهاني 1982 تركيب خطي دفاعي با احتياط بيشتري مورد استفاده مربيان قرار ميگيرد. در اين دوره، تيم تهاجمي برزيل با مربيگري خدا بيامرز تله سانتانا در سه غافلگيري پياپي مقهور توانايي پائولو روسي تيزهوش شد كه از پشت دفاع حركت كرد و با هتتريك خود برزيليها را ناكام گذاشت. اين رويداد مهم باعث شد تا مربيان اهميت حفرههاي موجود در دفاع خطي را لحاظ كنند. به همين دليل در فوتبال امروز دو مدافع مياني بايد در جايگيري و پوشش هم تبحر داشته باشند و مانند گذشته به صرف تكل خوب، ضربات مناسب سر و سختگيري از مدافعان استفاده نميكنند، بلكه پوشش هم اهميت زيادي دارد. علاوه بر دفاع پوششي و ياركوب، دفاع آزاد (ليبرو) هم در تركيبهاي دفاعي وجود دارد. دفاع ليبرو پس از فرانتس بكنبائر مورد توجه مربيان قرار گرفت. بكنبائر نه تنها در مقام يك دفاع آخر انجام وظيفه ميكرد، در مواقع مناسب به سمت جلو حركت ميكرد و گلهاي ارزشمندي به ثمر ميرساند. بعد از وي كمتر مدافعي با اين خصوصيات وارد زمين چمن فوتيال شده است و دفاع ليبرو را بايد حاصل تواناييهاي منحصر به فرد وي دانست، ولي لوسيو تا حدي به او نزديك ميشود. علاوه بر اين حُسن كار بكنبائر اين بود كه اين نگرش را به وجود آورد كه ميتوان خصوصيات تهاجمي بيشتري به مدافعان داد. مدفعان كناري در سيستم 4-4-2 بسته به استراتژي مربي وظايف متفاوتي دارند. هنگامي كه تيم قصد بازي تهاجمي دارد، اين مدافعان تا خط اوت حريف حركت ميكنند و با ارسالهاي مناسب خود مهاجمان را تغذيه ميكنند. به عنوان مثال در نگاه كلاسيك بسيار مشكل است كه كافو سرجينيو در تركيب ميلان را صرفا مدافع ناميد. در مقابل تيمهايي كه قصد بازي دفاعي دارند، از مدافعان كناري با خصوصيات دفاعي بيشتر استفاده ميكنند. به عنوان مثال، ايويچ مربي سال 1998 ايران براي جام جهاني قصد داشت از چهار مدافع وسط در تركيب دفاعي تيم استفاده كند. بدين شكل كه خاكپور را به دفاع راست برد و استاد اسدي را به دفاع چپ. در حالي كه هر دوي آنها دفاع ياركوب بودند.آرايش خط مياني هم ميتواند همين قدر متنوع باشد، البته سيستم خطي (فِلَت) و الماسي (دياموند) از محبوبيت بيشتري برخوردار است. در حالت خطي دو هافبك مياني در كنار هم قرار ميگيرند، در حالي كه در سيستم الماسي يكي از هافبك هاي وسط وظايف تهاجمي بيشتري دارد كه به آن هافبك تهاجمي ميگوييم. هافبكي كه بايد خصوصيات دريبلينگ، پاسوري و شوتزني مناسبي داشته باشد (احتمالا چشم بسته به ياد زيدان و كاكا ميافتيم). در مقابل هافبك دفاعي بايد درگير، تكلزن، پاسور و دونده باشد (احتمالا اين بار به ياد پاتريك ويرا ميافتيم). هافبكهاي چپ و راست در اين سيستم ميتوانند كاملا بازيكنان لب خط باشند و كمتر در مركز بازي كنند، مانند برزيل 1994 و در مقابل ممكن است كه هافبكهاي چپ و راست، اصولا هافبكهاي مياني باشند كه در گوشهها مورد استفاده قرار ميگيرند، مانند فرانسه در جام جهاني 1998.آرايش مهاجمان ميتواند به صورت استفاده از دو مهاجم نوك همزمان باشد، مثل تركيب يوونتوس هنگامي كه ترزگه و زلاتان همزمان در بازي هستند يا به صورت استفاده از يك مهاجم حامي در كنار مهاجم نوك، مانند زماني كه دلپيرو و ترزگه در كنار هم بازي ميكنند و مهاجم حامي عقبتر بازي ميكند. در دورهاي منچستر يونايتد هم از اسكولز به عنوان مهاجم حامي در پشت نيستلروي استفاده ميكرد كه مشابه همين تركيب در مورد علي كريمي و علي دايي اتفاق افتاد.فرماسيون 4-4-2 كارايي زيادي دارد و به همين دليل از آن استفاده فراواني ميشود، جالب اينجاست كه يكي از معتبرترين نشريات فوتبال با همين نام چهار – چهار – دو منتشر ميشود. روش الماسی Diamond
فرماسيون 4-4-2 از آن جهت اهميت دارد كه متداولترين آرايش تيمي در فوتبال امروز است و انعطافپذيري آن براي انجام تغييرات فراوان و ايجاد تركيبهاي جديد و بديع، محبوبيت آن را به شدت افزايش داده است. تركيب دفاعي سيستم 4-4-2 معمولا خطي است. البته تغيير مهارتهاي مدافعان در حال حاضر مرهون نظريات آريگو ساچي در آ. ث. ميلان 1989 و 1990 بود كه دفاع زنجيرهاي را ابداع كرد. علاوه بر اين، تواناييهاي فرانكو بارهسي كه توانايي پوششي فراواني در كار دفاعي داشت، موجب شد تا دفاع ميلان در آن دوره بسيار مستحكم باشد. تيم ملي فرانسه در جام جهاني 1998 به مقام قهرماني دست يافت و اين مقام را بيش از آن كه مديون خط حمله بسيار ضعيف خود باشد، مرهون بازي هماهنگ خط دفاعي و هافبك خود بود كه به سختي گل ميخوردند. در آن دوره ماسل دزايي نقشي مشابه بارهسي در ميلان داشت؛ يعني علاوه بر آن كه وظايف دفاعي مدافعان را داشت، كار پوشش را انجام ميداد و همين موضوع باعث شد تا فرانسه يكي از بهترين خطوط دفاعي را داشته باشد و با كمترين گل خورده مقام قهرماني را بدست آورد. جالب اينجاست كه ايتالياي 1990 هم تا نيمه نهايي گل نخورد و بدين ترتيب نظام دفاعي 4-4-2 غيرخطي – متشكل از يك دفاع يارگير و يك دفاع پوششي – موفقيت زيادي داشته و امتحان خود را پس داده است. با توجه به اين كه يحيي گلمحمدي خصوصيات دفاعي زيادي دارد، دفاع ايران هم تا حدي به اين سيستم نزديك ميشود. در مقابل تركيب غيرخطي چهار دفاعه ميتوان تركيب خطي آن را هم اضافه كرد. در اين تركيب دو دفاع مياني بر روي يك خط قرار ميگيرند. هر دو در اصطلاح مدافعان يارگيري هستند كه با بازيكنان حريف يارگيري ميكنند. البته بايد اضافه كرد كه پس از جام جهاني 1982 تركيب خطي دفاعي با احتياط بيشتري مورد استفاده مربيان قرار ميگيرد. در اين دوره، تيم تهاجمي برزيل با مربيگري خدا بيامرز تله سانتانا در سه غافلگيري پياپي مقهور توانايي پائولو روسي تيزهوش شد كه از پشت دفاع حركت كرد و با هتتريك خود برزيليها را ناكام گذاشت. اين رويداد مهم باعث شد تا مربيان اهميت حفرههاي موجود در دفاع خطي را لحاظ كنند. به همين دليل در فوتبال امروز دو مدافع مياني بايد در جايگيري و پوشش هم تبحر داشته باشند و مانند گذشته به صرف تكل خوب، ضربات مناسب سر و سختگيري از مدافعان استفاده نميكنند، بلكه پوشش هم اهميت زيادي دارد. علاوه بر دفاع پوششي و ياركوب، دفاع آزاد (ليبرو) هم در تركيبهاي دفاعي وجود دارد. دفاع ليبرو پس از فرانتس بكنبائر مورد توجه مربيان قرار گرفت. بكنبائر نه تنها در مقام يك دفاع آخر انجام وظيفه ميكرد، در مواقع مناسب به سمت جلو حركت ميكرد و گلهاي ارزشمندي به ثمر ميرساند. بعد از وي كمتر مدافعي با اين خصوصيات وارد زمين چمن فوتيال شده است و دفاع ليبرو را بايد حاصل تواناييهاي منحصر به فرد وي دانست، ولي لوسيو تا حدي به او نزديك ميشود. علاوه بر اين حُسن كار بكنبائر اين بود كه اين نگرش را به وجود آورد كه ميتوان خصوصيات تهاجمي بيشتري به مدافعان داد. مدفعان كناري در سيستم 4-4-2 بسته به استراتژي مربي وظايف متفاوتي دارند. هنگامي كه تيم قصد بازي تهاجمي دارد، اين مدافعان تا خط اوت حريف حركت ميكنند و با ارسالهاي مناسب خود مهاجمان را تغذيه ميكنند. به عنوان مثال در نگاه كلاسيك بسيار مشكل است كه كافو سرجينيو در تركيب ميلان را صرفا مدافع ناميد. در مقابل تيمهايي كه قصد بازي دفاعي دارند، از مدافعان كناري با خصوصيات دفاعي بيشتر استفاده ميكنند. به عنوان مثال، ايويچ مربي سال 1998 ايران براي جام جهاني قصد داشت از چهار مدافع وسط در تركيب دفاعي تيم استفاده كند. بدين شكل كه خاكپور را به دفاع راست برد و استاد اسدي را به دفاع چپ. در حالي كه هر دوي آنها دفاع ياركوب بودند.آرايش خط مياني هم ميتواند همين قدر متنوع باشد، البته سيستم خطي (فِلَت) و الماسي (دياموند) از محبوبيت بيشتري برخوردار است. در حالت خطي دو هافبك مياني در كنار هم قرار ميگيرند، در حالي كه در سيستم الماسي يكي از هافبك هاي وسط وظايف تهاجمي بيشتري دارد كه به آن هافبك تهاجمي ميگوييم. هافبكي كه بايد خصوصيات دريبلينگ، پاسوري و شوتزني مناسبي داشته باشد (احتمالا چشم بسته به ياد زيدان و كاكا ميافتيم). در مقابل هافبك دفاعي بايد درگير، تكلزن، پاسور و دونده باشد (احتمالا اين بار به ياد پاتريك ويرا ميافتيم). هافبكهاي چپ و راست در اين سيستم ميتوانند كاملا بازيكنان لب خط باشند و كمتر در مركز بازي كنند، مانند برزيل 1994 و در مقابل ممكن است كه هافبكهاي چپ و راست، اصولا هافبكهاي مياني باشند كه در گوشهها مورد استفاده قرار ميگيرند، مانند فرانسه در جام جهاني 1998.آرايش مهاجمان ميتواند به صورت استفاده از دو مهاجم نوك همزمان باشد، مثل تركيب يوونتوس هنگامي كه ترزگه و زلاتان همزمان در بازي هستند يا به صورت استفاده از يك مهاجم حامي در كنار مهاجم نوك، مانند زماني كه دلپيرو و ترزگه در كنار هم بازي ميكنند و مهاجم حامي عقبتر بازي ميكند. در دورهاي منچستر يونايتد هم از اسكولز به عنوان مهاجم حامي در پشت نيستلروي استفاده ميكرد كه مشابه همين تركيب در مورد علي كريمي و علي دايي اتفاق افتاد.فرماسيون 4-4-2 كارايي زيادي دارد و به همين دليل از آن استفاده فراواني ميشود، جالب اينجاست كه يكي از معتبرترين نشريات فوتبال با همين نام چهار – چهار – دو منتشر ميشود.
روش الماسی Diamond