مسألههای آیرودینامیکی را میتوان از جنبههای مختلف طبقهبندی کرد.
یک طبقهبندی معمول بر اساس الگوی جریان هواست. اگر مسألهٔ آیرودینامیکی
مربوط به جریان هوا در اطراف یک جسم باشد به آن آیرودینامیک بیرونی و اگر مربوط به جریان هوا داخل یک محیط بسته باشد به آن آیرودینامیک درونی گفته میشود. مثال آیرودینامیک بیرونی، جریان هوا در اطراف یک هواپیما و مثال آیرودینامیک درونی، جریان هوا داخل یک موتور جت یا تونل باد است.
روش دوم طبقهبندی بر اساس چگالی هواست. اگر چگالی جریان هوا در همهٔ نقاط میدان سیّال ثابت باشد و با زمان تغییر نکند، جریان تراکمناپذیر و در غیر این صورت تراکمپذیر است.
روش سوم طبقهبندی مسألههای آیرودینامیکی بر اساس عدد ماخ جریان هوا است. اگر عدد ماخ کوچکتر از یک باشد جریان فروصوتی، اگر نزدیک یک باشد جریان هَماصوتی، اگر بزرگتر از یک و کوچکتر از پنج باشد جریان زبرصوتی، و اگر بزرگتر از پنج باشد جریان فوقصوتی خوانده میشود.
روش چهارم طبقهبندی بر اساس گرانروی هواست. اگر ضریب گرانروی ناچیز فرض شود جریان غیرلزج و در غیر این صورت لزج خوانده میشود.
کاربردهای آیرودینامیک
مهمترین کاربرد آیرودینامیک در مهندسی هوافضا است. البته آیرودینامیک کاربردهای زیاد دیگری هم دارد. در مهندسی خودرو، از آیرودینامیک برای طراحی بدنهٔ خودرو استفاده میشود تا نیروی پسای خودرو کم شود. مهندسان سازه از آیرودینامیک برای تحلیل اثر هواکشسانی جریان باد بر سازههایی مثل آسمانخراشها یا پلهایابرجها استفاده میکنند.
فرض پیوستگی
هوا مانند هر مادهٔ دیگری از مولکولهای کوچک تشکیل شده است که در حال
حرکت و برخورد با هم هستند. ولی چون فاصلهٔ این مولکولها در عمل خیلی
کوچک است، در آیرودینامیک میتوان هوا را یک محیط پیوسته فرض کرد. با رقیق
شدن هوا و افزایش فاصلهٔ بین مولکولها، دقت فرض پیوستگی کم میشود.